۲ مطلب در خرداد ۱۴۰۲ ثبت شده است

بوسه های تو

گر بوسه هآی تو مرآ به جهنم ببرد 

به جهنم میروم و به انها میگویم:

من طعم بهشت را چشیدم!

    • 🪶‌ ‌.‌

    روحی تاریک و سرد در کالبد معصوم نویسنده گمنام

     

    روحی تاریک و سرد در کالبدِ معصومِ نویسنده ای گمنام که روزگار اون رو به رزم آوری بی احساس بدل کرد حُلول کرد تا برای زیستن و مقابله با متخاصمانِ بدخواهِ زندگیش اسلحه به دست بگیره اما به طرز غیر منتظره ای در این بُحبوحه عاشق شد. روزهای بازگشت از جنگ برای منِ فرمانده یِ سوارهِ نظام از مجموعه ای از اصوات و سایه ها تشکیل شده بود بدین دلیل  مغروق میشدم در اقیانوسِ افکارم. گهگاهی افکارِ مهلکِ شِگرفی بسان سیاه چاله ای عظیم و گاه با اندیشیدن به تیله های شبگون ات که ستارگان اَنوار اونها بودن افکاری به زیبای باطنِ تو داشتم نِکو سرشتِ من! تو متشکل از طیف وسعی از رنگ ها بودی و هستی که قادری روح مَخدوشِ سیاه من رو به سپیدیِ کالبدم بدل کنی. از تکرار مکررات رهام کردی و من هم تمامِ عواطف خفته ام رو بیدار کرده تا نثارِ لونایِ فروزنده ای کنم که با افشاندنِ گَردِ ماه بهم به این نیت که من رو شیفته ی خودش کنه دلم رو ربود و سپس درِ قلبِ خودش رو به روم باز کرد و من هم حریصانه اون دلِ کوچکِ پاکش رو تصاحب کرده و مأمن آرامش لونام شدم. این بود چکیده ای کوتاه از روایتِ سواره رو و پیاده رویی که به هم دل باختن و مرهم زخم های هم شدن.

    #سزار

  • ۸
    • 🪶‌ ‌.‌
    همه کثیفن حتی بال پروانه ها-
    𝑴𝒆𝒏𝒖
    𝑳𝒊𝒏𝒌𝒔